امروزه ما باتوجهبه پلتفرمهای مختلف سوشالمدیا (social media) مثل یوتیوب، گوگل، اینستاگرام،(YouTube، Google، Instagram) با انبوهی از اطلاعات مواجه میشویم که بسیاری از آنها متأسفانه مطالب زرد و خرافات هستند. یکی از این مطالب که بهتازگی بسیار باب شده است و شیادان و کلاهبرداران این موضوع از مردم ناآگاه درآمد کلانی دارند مدعی مواردی در خصوص اسامی افراد هستند که برخی از آنها عبارتاند از:
بر آن شدم که به این بهانه در این خصوص برای شما صحبتی در باب نقض این خرافات و باورها داشته باشم.
اسامی هیچ ارتعاش و نیروی جادویی ندارند. مانند خیلی چیزهای دیگر که امروزه برای کسب درآمد به آنها ارتعاش و فرکانس نسبت میدهند، اسامی به علت اینکه برای پیشینیان ما موضوع جالبی بوده است، در طول تاریخ به خودش شکل اسطورهای و نمادین گرفته است. اهمیت اسامی قبل از دوره ما بسیار بیشتر بوده است. قبلاً، یعنی زمانی که ما هنوز نام خانوادگی نداشتیم، زمانی که ما را با اسم پدرانمان صدا میزدند. یعنی وقتی میگفتند احمد بن اکبر بن حسین بن … در واقع نام تمام پدران آن شخص نیز برده میشد؛ بنابراین نقش اسامی بسیار پررنگتر بود و برای پیشینیان ما بهرخکشیدن آبا و اجدادشان بسیار لذتبخش بود.
جاودانگی همواره یکی از دغدغهها و آرزوهای بشر بوده است و در این راه تلاشها کرده است. اما چون این تلاشها بینتیجه ماند، بنابراین به ساخت افسانه و اسطوره روی آورد و این شد که ما امروزه کلی شخصیتهای اسطورهای جاودانه همچون خضر در قصهها داریم. پس از این ناامیدی بشر جاودانگی را در وجه دیگری از زندگی یافت. او سه راه برای جاودانه کردن خود یافت:
با این فرایند جاودانگی اسامی از قبل هم مهمتر شد چرا که انسانها هویتشان را با این اسامی در جامعه پیدا میکردند. بعد از آن نام خانوادگی آمد و کمک کرد که بار این هویتیابی از روی اسامی برداشته شود. گرچه من با این مسئله موافق نیستم. شاید به همین دلیل هم بهجای نام خانوادگی با نام (میرهادی) فعالیت میکنم. اما موضوع خاندان چه درگذشته و چه در زمان حال بسیار اهمیت داشت و دارد و رفتار هر کس روی خاندان او هم تأثیر با این فرایند جاودانگی اسامی از قبل هم مهمتر شد چرا که انسانها هویتشان را با این اسامی در جامعه پیدا میکردند. بعد از آن نام خانوادگی آمد و کمک کرد که بار این هویتیابی از روی اسامی برداشته شود. گرچه من با این مسئله موافق نیستم. شاید به همین دلیل هم بهجای نام خانوادگی با نام (میرهادی) فعالیت میکنم. اما موضوع خاندان چه درگذشته و چه در زمان حال بسیار اهمیت داشت و دارد و رفتار هر کس روی خاندان او هم تأثیر میگذاشت. امروزه هم اسم مسئله مهمی است؛ اما دیگر برخی کارکردهای فراباوری و تأثیرگذاری که در گذشته برای مردمان از روی تلقین داشت را ندارد.
از طرفی، آباواجداد ما عاشق کارهای عجیبوغریب بودند و خرافات بینشان موج میزد، دست علم در آن زمان کوتاه بود و اطلاعات علمی در دسترس نبود؛ بنابراین برای توضیح علت مسائل، به خرافات پناه میبردند که به اشکال مختلفی وجود داشت. شکل شیک و مجلسیتر آن همان اسطورهها و میتولوژیها بودند. کمکم علم پا به عرصه وجود گذاشت و این عقاید را به چالش کشید و به بسیاری از آنها پاسخ داد. امروزه هم باوجوداینکه پیگیری آن داستانها هنوز برای ما جذاباند، اما خوب میدانیم که اینها فقط داستان هستند و اصالت علمی ندارند. دقیقاً زمانی که ما فراموش میکنیم این داستانها فقط و فقط قصههای ساخته شده توسط تخیل و توهم بشر هستند، پای عدهای باز میشود که از این فراموشکاری ما پول در میآورند.
در برههای از تاریخ، بهموازات جریاناتی مانند شکلگیری رسمالخط و به دنبال آن شناختهشدن اعداد توسط انسانها و گسترش آنها، و همچنین شکلگیری ادیان مختلف، خرافات هم رشد کرد. درواقع رؤسای خرافه که همان کاهنها و موبدان و امثال اینها بودند که البته خرافهپرستی در میان تمام آنها رواج نداشت و فقط گریبان عدهای از آنها را گرفته بود، از همین رسمالخط برای گسترش خرافه استفاده میکردند. فلذا بهمرور علومی به وجود آمد که به آن علوم غریبه یا علوم خفیه گفته میشد. جالب اینجاست که اسم آن را علوم خفیه گذاشتهاند، به معنای چیزی که در خفاست و پنهان است، تا از دسترس عموم دور باشد و کسی سراغ آن نرود.
در قدیم مردم برای پاسخ به پرسشهای خود به خرافات و توهماتی متوسل شده بودند که به آنها صفت علم را اختصاص داده بودند که امروزه ما میدانیم این خرافات نه تنها در دستهٔ علوم قرار نمیگیرند؛ بلکه در دستهٔ تفریحات و سرگرمی هم بهزور میتوان جای داد و فقط به درد سناریوهای بازاری فیلمهای ترسناک هالیوودی میخورد. این بهظاهر علوم را خفیه یا غریبه مینامیدند که شامل ۵ دسته بودند:
کیمیا: کوشش در دگرش (تبدیل) کانیها و فلزات، علم اکسیر
لیمیا: تبدیل قوای فاعل به مفعول یا بالعکس، علم طلسمات
هیمیا: احوال ستارگان و حیوانات مرتبط با آنها، علم تسخیرات
سیمیا: راز و رمز اعداد، دیدن و تصرف موجودات تخیلی، علم خیالات
ریمیا: تردستی یا علم شعبدات
البته که باز تأکید میکنم اینها خرافاتی بیش نیستند.
در سیمیا بخشی بود که آن را جفر مینامیدند. جفر علمی مخصوص معصومین و قدیسین بود. جفر علم مربوط به اعداد و کلمات بود. یعنی با قرار دادن و نسبت دادن اعداد به حروف و جابهجایی و ساختار اینها جداول و مراسمی را ایجاد و برگزار میکردند و از این طریق سعی میکردند روی حالات و رفتار و سرنوشت دیگران تأثیراتی که میخواهند را ایجاد کنند. در این موضوع اسم نقش اساسی داشت؛ چون این طلسمات و جداول بر اساس اسامی نوشته میشد.
اگر ما واقعاً امروزه بخواهیم این کار را انجام دهیم که دقیقاً مانند بازی دعانویسان امروزی است، لازم است نام و نام خانوادگی طرف را بپرسیم اما کاری که اینها درواقع انجام میدهند و نشان از جهالت است این است که نام خود فرد و نام مادرش را میپرسند.
حال شاید برایتان سؤال شود چرا نام مادر؟ چون که در جهان گذشته مردسالاری قدرت بیشتری داشت و زنان دارای ارزش پایینتری بودند. پدر مقدس بود و نام او همهجا برده میشد؛ اما نام مادر هیچ جا برده نمیشد؛ بنابراین نام مادر را میپرسیدند و در واقع این اعمال ناشی از یک دیدگاه ضد زن خرافهٔ مردسالارانهٔ کهنه است که تا به امروز در این خرافات باقی مانده است. چنین آدمهای دون شأنی دقیقاً همین کار را میکنند. جالب اینجاست که من در مشتریهای بسیاری از آنها زنانی را دیدم که بهشدت شعار فمینیسم و جنسیت ستیزی سر میدهند؛ ولی به سراغ این رمالان و شیادان میروند و اسم خود و مادرشان را میدهند تا او برایشان مشکلی را حل کند. غافل از اینکه همین موضوع نمادی بزرگ بر جنسیتزدگی است. چرا اسم مادر؟
عدهای در این میان خود را بهروز کردند و با تغییرات جامعه پیش آمدند؛ یعنی در کنار آپدیت شدن و بهروزرسانی شدن تمامی موضوعات، خرافات و کار دعانویسان را مدرنیزه کردند. آنها آمدند از مفاهیم علمی فرکانس و ارتعاش و بسامد و مانند اینها که در علم فیزیک کاربرد دارد استفاده کردند.
بنده بارها گفتهام که این کلمات ارتعاش و بسامد و… را از زبان هر کسی به جز فیزیکدان شنیدید، فرار کنید.
کلمات مربوط به هر علم را باید از زبان متخصص آن علم شنید و نه از کسان دیگر. خلاصه اینکه پوسیده پوستینان با ترکیبی از مفاهیم خرافه گذشته و اصطلاحات علمی امروز یک ملغمه جدید ایجاد کردند که یکی از آنها این بود: اسامی ارتعاشات گوناگونی دارند.
البته اسم شما مهم است؛ ولی این موضوع هیچ ربطی به ارتعاش و فرکانس و… ندارد. ذهن انسان بهوسیله تکرار کردن مسائل مختلف را یاد میگیرد. وقتی ما چیزی را زیاد تکرار میکنیم آن چیز برای ذهن تبدیل به عادت میشود. مثلاً نقش اذکار در تمام ادیان به این صورت است. با تکرار کردن یک ذکر کمکم ذهن نسبت به آن شرطی میشود. بیشترین ذکر و کلمهای که شما در زندگی میشنوید چیست؟ اسم شما!
مخصوصاً آدمهایی که شما را دوست دارند شما را با احساس خوبی صدا میکنند. نهتنها از دیگران، بلکه از خودمان! ما دائماً در حال تکرار کردن اسم خودمان هستیم و دائماً با اسممان سروکار داریم. بنابراین اسم هیچچیز جادویی ندارد و نقش آن فقط در این است که ما بهوسیله آن شناخته میشویم و یک هویتی برای ما دارد. من خودم را با آن اسم میشناسم. تنها چیز جادویی همین است و هیچ فرکانس و ارتعاشی این وسط وجود ندارد.
اسامی نه قرار است شما را ثروتمند کنند نه فقیر. اسامی هیچ تأثیری بر روی روابط شما با اطرافیان ندارد نه این روابط را قویتر میکند و نه ضعیفتر. اسامی هیچ تأثیری بر روی زندگی زناشویی و روابط عاشقانهٔ شما ندارند و نخواهند داشت و نه آن را عاشقانهتر و نه آن را سردتر نمیکنند. همهٔ اینها در رفتار و آگاهی شما خلاصه میشود نه در اسم شما.
مثلاً عده زیادی در طی انقلاب سال 57 و به دلیل هجمه عقاید مذهبی که در مردم ایجاد شد، روی کودکانشان اسامی مذهبی گذاشتند. یکی از توصیههای این کلاهبرداران اسم این است که این اسامی تغییر کند و اسامی ایرانی اصیل جایگزین شود یا بلعکس مثلاً اسم را با موضوعات مذهبی گره میزنند و خودشان هم نمیدانند چرا این کار را میکنند چون فقط استادی! داشتهاند که گفته است این و آنها هم این را ادامه میدهند.
اینها اصلاً اهمیتی ندارد. اینکه اسم از چه قومیت و ملیتی باشد اهمیتی ندارد. مهم این است که شما از چه اسمی بیشتر خوشتان میآید. بنده حتی با کوتاه کردن و مخفف کردن اسامی هم موافق نیستم. اما این کوتاه کردن هم صدمهای به ما نمیزند. اینگونه نیست که با کوتاه شدن یک اسم فرکانس آن تغییر کند. تمام افرادی که این عقاید را دارند انسانهای بیسوادی هستند و چیزهایی که از گذشتگان شنیدهاند را کورکورانه تقلید میکنند. بنده این مسئله را از خودم نمیگویم.
من بعد از سالها غوطهورشدن در کتب و پژوهش در این حوزه متوجه شدهام که تمام اینها راجع به یک موضوع خرافه یکسان صحبت میکنند. نکته جالب اینجاست که خیلی از کسانی در مورد ارتعاش و فرکانس صحبت میکنند، از زبانهای دیگر هم کمک میگیرند و سعی میکنند اینگونه آن را گسترش بدهند. چهار کلمه انگلیسی و دو کلمه عربی و گاهی از زبانهای دیگر و واژههای سنگین علمی سعی در فروش جنس تقلبی خود دارند. اینها با قدمای کلاهبردار خود که مواد مختلف را با هم ترکیب میکردند و به خورد این و آن میداند هیچ فرقی ندارند. فقط شکل جدید و مدرن به خود گرفتهاند.
پس عزیزان و دوستان من، با قدرت دوباره تکرار میکنم که هیچ نکته ماورایی در مورد اسامی وجود ندارد. اسم برای ما فقط یک هویت است. این هیچ تأثیری در روند زندگی ما ندارد و فقط روی حال ما تأثیر میگذارد. اگر اسمتان را دوست ندارید میتوانید آن را عوض کنید و اگر هم دوست دارید عوض نکنید، همین. هیچ چیز دیگری نیست.
یک نکتهای هم که وجود دارد این است که اکثر ما آدمها در محدودهٔ سنی بالای 30 سال هستیم که ناممان توسط یک جمعی از انسانها انتخاب شده است. مثلا اسم من توسط پدربزرگم انتخاب شده است و احتمالا این خیلی دلچسب مادرم نبوده است. این موضوع باعث شده بود که من سالها با این مساله درگیر باشم که چرا اسم من باید طوری باشد که مادرم از آن ناراضی باشد. بعدها یک نفر باعث شد که من با اسمم آشتی کنم. اکثر ما بالای 30 سالهها به این دلیل که اسممان توسط بزرگان مان انتخاب شده است با آن مشکل داریم. اینها را میتوان از بین برد. تمام دلایل آن فقط و فقط در حیطه روانشناسی است و دلایل ماورایی ندارند. پس اگر مشکلی با اسم خود دارید به نظرم باید به یک درمانگر(تراپیست) خوب و متخصص در حوزهی روانشناسی و روانکاوی مراجعه نمایید تا با کمک او ریشهی این نارضایتی را بیابید.
اگر این مطلب برایتان مفید است آنتیسانتیمانتالیزم عرفانی را به دوستانتان معرفی کنید. ما در اینجا راجع به موضوعات خرافاتی و جعلیات عرفانی و ماورایی باهم صحبت خواهیم کرد. البته مطلبی را که مطالعه کردید از کانال «کانال پوسیده پوستین» در صفحه اینستاگرامی میرهادیسم نقل شده است. در این کانال من به نقد خرافات عرفانی در محیط اینستاگرام میپردازم. اگر صفحه میرهادیسم را ندارید و به موضوعات عرفانی علاقهمندید همین الان به ما ملحق شوید.
نویسنده: میرهادی
ویراستار و پژوهشگر همیار: نسیم محصلی
سبد خرید شما در حال حاضر خالی است.