آخر شب است و دارم به سمت خانه میروم ، همیشه در این خیابان یک خانه مشخصی هست که آخر شب ها همین حدود ها یعنی حدود دوازده شب شلوغه ، تعداد زیادی زن و مرد ، پیر و جوان با لباسهای آنچنانی جلوی در خانه جمع شده اند یا دارند خارج میشوند و یا دارند تازه داخل میشوند .
کاملاً واضح است که یک مهمانی مختلط بعد از عروسی برگذار میشود یا اصلاً خود مراسم عروسی است . دلم میگیرد . همیشه از دیدن این صحنه ها دلم میگیرد . یاد کسانی میفتم که الان دوست دختر یا دوست پسری که عاشقش هستند در این مراسم شرکت کرده واو دارد در خانه مثل اسپند روی آتش بالا و پائین میپرد . بعد ناگهان در مقابلم عده زیادی را میبینم که فریاد میزنند :
ای بدبخت اُمُل … ای دیوانه ندید پدید ،، خاک تو سر قدیمی عقب افتاده ات کنند . الان دیگه این حرف ها معنی نداره . آدم ها آزادند هر جا میخواهند بروند . ببین تو کشورهای خارجی و اروپائی چه جوری راحتند مردمش ؟؟ از این تفکرات قدیمی و متعصبانه ندارند !!
بعد هر کدام از همین فریاد زده ها بعد از چندی بر حسب چرخش روزگار خودشان عاشق پسری یا دختری بشوند و او بخواهد برود یه همچین مهمانی از همه بدتر قیامت راه انداخته و ناراحت و عصبانی میشود . این موضوع بارها به تجربه دیده شده است . همه دیده ایم . هر چه هم مقدار این شعار ها در این شعار دهنده ها قویتر باشد وقتی خودشان به دام عشق می افتند بدترند .
گویا ارتباط مستقیمی بین شعار دادن و متعصب بودن وجود دارد !
در این که عاشق همیشه به معشوقش حساس است و متعصب که بحثی نیست . چه در ایران و چه در فرنگ . چه زمان حال و چه زمان گذشته . چه بسیار حسادت های عاشق که در ادبیات بزرگان شعر این مملکت نهفته است . من خود بارها از این نوع حسادت های عاضقانه را در سریال های ساخت همان کشورهای اروپائی و فرنگی و خارجه دیده ام . پس حساس بودن عاشق به معشوق که در ذات انسان است . ولی چه چیزی در این میان وجود دارد که در دول خارجه! راحت تر با این موضوع کنار می آیند ؟؟؟!!!
و اینجاست که تازه حرف من شروع میشود
اولین و مهمترین این اتفاق اعتماد و تعهد است . پس نتیجه میگیرم که دختران و پسران سرزمین چند هزار ساله من وقتی عاشق میشوند به هم اعتماد ندارند تا طرف مقابلشان بدون آنها اقدام به رفتن به مهمانی های قاطی یا مختلط کنند!
بعد از طرفی میگویند کافر همه را به کیش خود میپندارد پس لابد در کفش خودشان ریگی بوده که الان نمیخواهند طرف مقابلشان همان ریگ را در کفشش داشته باشد . یعنی مثلاً دختر خانم عاشق الان ما ، در آخرین مهمانی ها بیش از اندازه لباسشان نامناسب بوده و در میانه جمع چه جلوه ها که برای اقا پسرها و شاه دامادهای بالقوه نکرده اند . الان هم نگران همین اتفاق هستند برای طرف مقابلشان از سوی دیگر دختران مجلس هستند و آقا پسر عاشق امروز ما در آخرین مهمانی در خوردن نوشیدنی کمی افراط کرده و چه حرکات نامناسبی برای جلب توجه عروس خانم های بالقوه مجلس نکرده و بعضاً یک سری شوخی دستی های نامناسب هم چاشنی کار شده . حال نگران است که معشوقش در دام یکی مثل خودش در همین مهمانی ها گیر بیفتد .
به واقع اگر همه درست و با اصول خودش رفتار میکردیم و هیچ وقت نگران نیروهای خارجی تاثیر گذار بر رابطه امان نبودیم و از طرف مقابلمان و تعهدی که به ما دارد نیز خاطر جمع بودیم آنوقت دیگر داشتن تعصبات تند بی معنی بود . ولی امروز هنوز اینگونه نیست .
گویا هر چه مجلل تر میشویم غیر واقعی تر میشویم و خطرناک تر . غیر قابل اعتمادتر میشویم . چپ و راست فیلم است که از مهمانی ها لو میرود و دیدها را بدتر و بدتر میکند . جداً عدم آگاهی از نوع استفاده از یک ابزار میتواند گاهی فاجعه آفرین باشد . چقدر خوب است که در کشورم روز به روز مهمانی و شادی بیشتر باشد ، ولی سئوال این است آیا فرهنگ استفاده از این مهمانی ها را داریم ؟؟
واقعیت این است که هرچه باغ ها مجلل تر میشود آمار طلاق دارد بیشتر میشود ، هرچه گروه موزیک بزرگتر میشود شادی واقعی رقص و پایکوبی کمتر شده و نمایش ها و برهنگی ها دارد بیشتر میشود . شام ها مفصل شده ولی ژست ها احمقانه تر .
یادش بخیر در خانه عروسی میگرفتند گاهی در دوخانه مردها یک خانه و زن ها یک خانه دیگر گاهی هم حتی مختلط و به قول معروف قاطی ولی همه چیز صمیمی و واقعی بود . نه برهنگی و فیگور . آن موقع همه میدانستند که هر چیزی حرمتی دارد به همین خاطر خیال ها راحت تر بود . و امروزه فیلم های همان مهمانی های امن وراحت مختلط شده سوژه مسخره کردن بعضی از همین انسان های متمدن! در فضاهای مجازی .
آن مهمانی ها و آن مردم هر چه که بود ولی
واقعی بود ..
البته هنوز هم امروزه ما بسیار داریم خانواده هایی که فقط متمدن نیستند بلکه فرهنگ دارند ، فرهنگ استفاده از هر چیزی را میدانند . فرهنگ تعهد و اعتماد و مهمانی را میدانند . خداوند زیادشان کند انشالله .
راهبری نوشته
← خانه از پای بند ویران استخداوند فرزند شلوغ و عصیان گرش را بیشتر دوست دارد ؟؟ !! →