محال است هفت را هر روز در یک جایی نشنویم و نبینیم. به قول معروف نخود هر آش است.
هفت سین، هفت شهر عشق، هفت خوان رستم، هفت روز هفته، هفت آسمان و هفت دریا و هفت زمین، هفت گناه کبیره، هفت کلمه ی آخر عیسی: خدای من، چرا مرا به خود واگذاشتی؟
وکلی مثال دیگر. فقط کلی ضربالمثل با هفت داریم مثل: «هفت بار گز کن یک بار پارچه کن».
ولی خوب واقعاً داستان عدد هفت چیست؟
در این مطلب کوتاه به این موضوع خواهیم پرداخت.
هفت یعنی خیلی!
سال ۱۸۸۹ میلادی کتابی از یک جهان گرد منتشر شد که در آن روش شمردن در میان قبیلهای از تورس را شرح داده بود. گویا آنها برای شمردن تنها از دو واژه استفاده می کردند: یک و دو. برای عدد سه می گفتند «دو و یک » برای چهار «دو و دو»، برای پنج «دو و دو و یک » و برای شش «دو و دو و دو». ولی برای عددهای بزرگ تر از ۶، هر قدر بود، می گفتند «خیلی».
گرچه این آگاهی مربوط به پایان سدهی نوزدهم است ولی میتواند گواهی بر شیوهی شمردن در آغاز شکلگیری مفهوم عدد در میان انسانهای نخستین باشد.
بعد ها که برای عددهای بزرگتر هم نامی در نظر گرفتند به احتمال زیاد برای عدد «هفت» از همان واژهی قبلی «خیلی» یا «بسیار» استفاده کردند.
خوب همین خود بخشی از موضوع را حل میکند.
وقتی در قصه های کهن تر، که تا زمان ما هم ادامه پیدا کرده است، صحبت از شهری می شود که هفت برج و هفت بارو داشت، به معنای آن است که این شهر برج و باروهای بسیار داشت. هفت آسمان و هفت دریا و هفت کشور، به معنای آسمان ها و کشورها و دریاهای بزرگ است نه هفت آسمان و هفت دریا (نه کم و نه زیاد ). وقتی می گفتند هفت شبانه روز عروسی یعنی شب های زیادی را به عروسی اختصاص داده بودند.
جالب است نه؟
ولی خوب از کجا این عدد مقدس شد؟
در واقع ما هیچ نوشته یا گفتاری از بزرگی نداریم که این نظریهی تقدس هفت را ثابت کند.
قدیمیترین قومی که به عدد هفت توجه کرد قوم سومر بود. سومریها متوجه هفتتایی بودن بعضی عوامل طبیعی مانند هفت ستاره معروف جهان باستان و هفت رنگ اصلی شدند سومری ها آن را کشف کردند و به صورت نمادی از خدایان در آوردند.
وقتی که مصری ها، بابلی ها و دیگر امت ها توانستند پنج سیارهی نزدیکتر به خورشید را بشناسند، با اضافه کردن ماه و خورشید، به عدد هفت رسیدند و این بر تقدس عدد ۷ افزود.
در بابل و آشور هر معبدی هفت طبقه داشت و هر طبقه به نام یکی از سیارات و هفت رنگ بود:
(سرخ، سیمین، سفید، سیاه، ارغوانی، آبی و سبز).
کیمیاگران هم هر یک از هفت فلز اصلی را که میشناختند به یکی از آن سیارههای هفتگانه نسبت میدادند.
برای فیلسوف و ریاضیدان یونانی«فیثاغورث» نیز عدد هفت، مفهموم ویژهی خود را داشت که از مجموع دو عدد سه و چهار تشکیل میشود: مثلث و مربع نزد ریاضیدانان عهد باستان اشکال هندسی کامل محسوب میشدند، از این رو عدد هفت به عنوان مجموع سه و چهار برای آن ها عدد مهمی بود و خوب مقدس شد. البته یونانیان نیز هفت سیاره کشف شده را با نام خدایان نامگذاری گردند: سلن، هیلیوس،آرس،هرمس، زئوس، آفرودیت و کرونوس.
اما هیچ قانون و دلیل منطقیای برای این موضوع وجود ندارد انگار قانون نانوشته و حسی خاص به تمام مردم جهان گفته است که این عدد از ارزش خاصی برخوردار است.
ولی خوب متأسفانه همین عدم آگاهیها باعث شده تا جایی این موضوع پیش رفته که تقریباً بر خلاف تقدس هفت حرف زدن خود گناه است. به قدری این عدد را در مذهب وارد کردهاند که حد ندارد. کافی است یک جستجوی سادهی گوگل بفرمایید تا ببینید اعجاز عدد هفت در قرآن و یا تورات و یا دیگر ادیان و ایدئولوژیها!
به هر حال بعد از گذشت هزاران سال نمیتوان از نفوذ این عدد در ادبیات و مذهب و فرهنگ و هنر چشمپوشی کرد.
خوب حالا این سئوال مطرح میشود که چه شد میرهادی ناشتا یکهو از خواب پرید و دربارهی عدد هفت نوشت؟
من سالها در دوران تمرینات تصوف عملی و در تمام این سالیان پژوهش با آن کشتی گرفتهام مخصوصاً در هفت شهر عشق عطار.
یکی از مهمترین کارگاههای من نیز با همین عدد نامگذاری شده «هفتخوان».
که البته موضوع آن کاملاً خودشناسی و در خصوص تصمیمگیریهای درست تر در زندگی است.
این کارگاه بعدی بهاریهی من است.
پیشنهاد میکنم از دست ندهید.
شاد و پاینده باشید.
سبد خرید شما در حال حاضر خالی است.