چلهنشینی
سلام و رحمت خدا بر شما
امروز میخواهم در خصوص یکی دیگر از واژههای پر کاربرد در زندگی و رسم و آیینها با شما صحبت کنم به نام چله.
چون تقریباً محال است که موضوعی معنوی و آیینی به میان آید و این دوست عزیز یعنی چله لنگش وسط نباشد. من بسیار با این سؤال مواجه میشوم که میخواهم چلهنشینی کنم لطفاً مرا راهنمایی کنید و من همیشه میگویم: انشاءالله.
ولی بالاخره تصمیم گرفتم که در این خصوص برای شما بنویسم و با این محتوا راز عدد چهل و چلهنشینی را برایتان روی دایره بریزم.
راستی در پایان یک خبر هیجانانگیز هم خواهم داشت.
پس یک نسکافه لبسوز (پیشنهاد من یک قاشق نسکافه دو قاشق شیر خشک یا همان کافی میت و یک قاشق عسل هست) برای خود آماده کنید و کنار یک پنجره بر روی مبل لم بدهید که قرار است در این پست بسیار دگرگون شوید.
چهلم متوفی برای پایان عزاداری.
چهلم بعد زایمان برای یک زن.
موسی چهل روز با خدا راز و نیاز کرد.
پیامبر چهل سالگی مبعوث شد.
چهل روز اول کودک.
چله کوچک
چله بزرگ
چلهنشینی صوفیان و عارفان و سالکان
بله همهجا این چله هست.
همه میدانیم که چله همان چهل است. ولی چرا چهل روز؟ چه رازی در این چهل نهفته است.
قدیمیترین موضوع در خصوص عدد چهل به کشاورزی بازمیگردد. مهمترین موضوع انسانها در روزگار کهن.
تقریباً در ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح آثاری از وجود دو چله در هر سال میباشد. دو چله که سال را به دو بخش سرد و گرم تقسیم میکرد. سرما و گرما مهمترین موضوع برای مردمان آن روزگار که همهی زندگی آنها به کشاورزی بستگی داشت، بود. این مردم کهن توانستند در طول سالیان دراز با آزمون و خطا و به تجربه کارها و فعالیتهای خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.
آنها توانستند با ثبت یک سلسله وقایع به مواردی همچون طولانیترین شب سال و طولانیترین روز تابستان و یا اعتدال بهاری و اعتدال پاییزی آشنا بشوند و چون همهی اینها با حرکت خورشید ارتباط مستقیم داشت و برای آنها در جهت کشاورزی و تأمین غذا بسیار اهمیت داشت کمکم این زمانها جنبه ی تقدس به خود گرفت.
مردم بهویژه در تمدن زاگرس در دوره یکجا نشینی (شهرنشینی) و همچنین اقوام آریایی، دریافتند که کوتاهترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شبها کوتاهتر میشوند، از همین رو آن را شب زایش خورشید (مهر) نامیده و آن را آغاز سال قرار دادند و از طرفی دیگر متوجه شدند که برخی ایام روزها بسیار بلند میشود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر میتوانستند استفاده کنند.
در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع میشد و در اوستا، واژه «سَرِدَ» که مفهوم «سال» را در خود دارد، خود به معنای «سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است.
حتماً داستان ننه سرما را شنیدهاید که از روی آن کلی قصه و افسانه ساخته شده است. در باور برخی ایرانیان باستان ننه سرما دو پسر داشت یکی اهمن بود که چهل روز زندگی کرد یعنی از اول شروع زمستان (یکم دیماه امروزی تا دهم بهمن) و یکی بهمن که بیست روز زندگی کرد (از ده بهمن تا پایان بهمن).
ما امروزه دو واژه یعنی چلهی زمستان و چلهی تابستان را به نماد خیلی سرد و خیلی گرم به کار میبریم.
مردم کشاورز باستان برای اینکه بتوانند حساب فصول سرد و گرم را داشته باشند این تقسیمبندی را شکل دادند. آنها فهمیده بودند که بیشترین میزان سرما تقریباً از اول دی تا چهل روز طول میکشد پس آن را چله بزرگ زمستانی نامیدند و بیست روز بعد از آن سرما کمتر میشود و آن را چله کوچک زمستانی نامیدند. همین موضوع در خصوص گرما هم بود یعنی فهمیدند از آغاز تابستان یعنی یکم تیرماه چهل روز بهشدت گرم میشود که میشود دهم مرداد و آن را چله بزرگ تابستانی و بیست روز بعدی آن یعنی تا پایان مرداد را چله کوچک تابستانی نامیدند که گرما کمتر میشود.
این گونه بود که به دلیل اهمیت این سرما و گرما در زندگی انسانهای کشاورز این دو چله کمکم نقشی مقدس و آیینی پیدا کرد. جشنها برای آنها گرفته میشد و این در تمام فرهنگهای باستانی با اشکال مختلف یافت میشود. در ایران معروفترین آن جشن یلدا است.
پس برای گذر از سرمای سخت چهل روز نیاز بود و برای عبور از گرمای طاقت فرساهم چهل روز. این موضوع به قدری برای این مردم اهمیت داشت که در زندگی آنها نمادین گردید.
برای مردم قدیم گذر چهل روز گذر از هر سختی تبدیل گردید.
این تقدس در مرور زمان پای به موضوعات مذهبی یافت و در ادیان و باورهای مختلف هم عدد چهل و گذر از آن نمادی شد بر گذر از سختی و رسیدن به مرحله بهتر یا پختگی.
در واقع شاید ما تاریخ دقیقی از بعثت پیامبران نداشته باشیم؛ ولی در تاریخ ادیان تقریباً همهی پیامبران در چهل سالگی به این مقام رسیدند و این نمادی بود از رسیدن به سن پختگی و گذر از دوران سخت جوانی که اعتباری نداشت. این موضوع امروزه هم وجود دارد در واقع وقتی مردی به چهل سالگی میرسد او را مردی پخته میدانند و بحران چهل سالگی را پشت سر گذاشته.
حال دیگر در همه ابعاد زندگی این چهل دیده میشد. خانوادهای که عزیزی را از دست داده بودند بعد از چهل روز سختی میتوانستند با داغ خود کنار بیایند. زنی که زایمان کرده بود بعد از چهل روز پاک میشد و چهل روز اول نوزادی مهمترین بخش زندگی نوزاد شد و اگر کودکی چهل روز را میگذراند تقریباً مطمئن میشدند که دیگر زنده میماند.
در گذر زمان و با بهوجودآمدن تفکرات مسلکی و عرفانی این چهل به آنها هم سرایت کرد. آنها معتقد شدند که برای ترک هر عادت بد و همچنین بنیادی کردن هر عادت خوب در وجودشان نیاز به چهل روز تمرین و ممارست در آن اخلاق و رفتار میباشد.
که ای صوفی شراب آنگه شود صاف
که در شیشه برآرد اربعینی
حافظ.
این گونه بود که چلهنشینیها خلق شدند. بعد از گذر همهی این سالها هنوز هم سالکان مکاتب مختلف برای تزکیهی نفس و رسیدن به درجات بالاتر چلهنشینیهای متفاوتی را از سر میگذرانند. در این چلهها به عبادت نشسته و از هوای نفسانی میبرند و به خصوصیات الهی میپردازند و سعی میکنند آنها را در وجود خود در این مدت چهل روز نهادینه کنند.
من بهعنوان کسی که سالهای زیادی از عمر خود را صرف همین تصوف عملی نمودم با چلههای متفاوتی روبرو شده و دلتان نخواهد داستانها داشتم که اگر برایتان تعریف کنم گاهی خواهید خندید و گاهی خواهید ترسید و گاهی هم از شدت حیرت دهانتان باز خواهد ماند.
ولی بعد از گذران همهی این داستانها میخواهم به شما بگویم که چهل شاید یک عدد با دلایل بالا باشد؛ ولی واقعیت این است که تقریباً کاربرد دارد. من بهعنوان کسی که منتقد بسیاری از این چلهنشینیهای مذهبی و آیینی است و همچنین بهعنوان کسی که بهشدت معتقدم باید هر عادتی را چه بخواهیم ترک کنیم و چه بخواهیم نهادینه کنیم باید همیشه و همواره در گوشهی ذهنمان مرورش کنیم؛ ولی باید اعتراف کنم بارها امتحان کردهام که برای ترک یک عادت و یا نهادینهکردن یک عادت واقعاً تمرین آن عادت در چهل روز بسیار تأثیرگذار است.
از طرفی چون بسیار با این موضوع مواجه میشدم که افراد برای چلهنشینی از من پرسوجو میکردند بر آن شدم که یک سری چلهنشینی منطبق بر اصول خودشناسی و بر اساس نیازهای امروز و نه بر اساس الگوهای مذهبی و مسلکی هزار سال پیش طراحی کنم تا اگر کسی هم خواست این چله را بگیرد برای زندگی امروزش کاربرد داشته باشد.
این چلهها طراحی شد و بارها هم در دورههای کوچینگ که با عزیزان داشتهام از آنها استفاده کردیم ولی برای چند سالی آنها را کنار گذاشته بودم که البته دلایل محکمی داشت.
و خبر هیجانانگیز اینکه من دوباره تصمیم گرفتهام این چله خودشناسی مخصوص میرهادی را برگزار کنم و نامش هست چلهی یک پله
دیگر بیش از این چیزی دربارهی آن نمیگویم تا مزهاش از بین نرود و اگر شما هم علاقهمندید که در خصوص خودشناسی، چلهنشینی مفیدی داشته باشید و برای چهل روز نوع دیگری جهان را ببینید همینالان به ما پیام بدهید.
در ضمن این دوره کاملاً آنلاین خواهد بود.
سبد خرید شما در حال حاضر خالی است.